وبلاگ طنز کاکتوس

 

از امام رضا علیه السلام پرسیده شد : آیا مردم می توانند پرسیدن از چیزی را که بدان نیاز دارند واگذارند؟ فرمود : نه . [یونس بن عبد الرحمان از برخی یارانش]

 
 

مدیریت| ایمیل من

| خانه

پایین

?کاکتوس

پنج شنبه 85/10/21  ساعت 12:1 عصر

خانم جسارت است .

از چشمهای من هیجان را گرفتــه اید
این روزها عجیب خودتان را گرفتـه اید

 اردیبهشت نیست که ؛ اردی جهنم است
لبهای سرختان که دهان را گرفتـه اید ــ

به چرت و پرت و فحش و...؛ ببخشید مدتی است
ازشعرهــام لحن و بیـان را گرفتــــه اید
 
خانم جسارت است ! ببخشید یک سوال...
با اخمتان کجـای جهــان را گرفتــه اید !؟

خانم ! شما که درس نخواندید پس کجا -
کی دکتـرای زخـم زبان را گرفتــه اید !؟

خانم! جواب نامه ندادید بس نبود !؟
دیگر چــرا کبوتـرمان را گرفتــه اید ؟
***
خانم ! عجالتــاً برویـم آخــر غـزل
نه این که وقت نیست ؛ امان را گرفته اید

نظر شما( )
?کاکتوس

پنج شنبه 85/10/21  ساعت 11:57 صبح

جام و جرعه

دور و بر هرچه هست تازه شده‌ست

دوستیهایمان قراضه شده‌ست

...

والیوم در غزل آب کردم

واژه‌های صمیمانه را خواب کردم

...

ماه یک حالت ظاهراً ویژه‌ای دارد امشب

روی دیوانگیهام مهتاب می‌بارد امشب

...

و مونیتور به نگاه تو شباهت دارد

چشم را می‌زند و از نظر شرع کراهت دارد!

...

روبراه است اوضاع و بحران ندارد

این حقیقت نیازی به برهان ندارد

...

صد سینه سخن دارم و تا چاه می‌آیم

لعنت به دلم باد که کوتاه می‌آیم

...

با یک دو پیاله می‌کنی بد مستی

تو یا خودتی یا کس دیگر هستی!

...


نظر شما( )
?کاکتوس

پنج شنبه 85/10/21  ساعت 11:50 صبح

علایم پیری

محمود اشرفی معتقد است: «پیری سه نشانه عمده دارد: پرحرفی، حرفهای تکراری، خودستایی. هر کدام از این نشانهها خبر از فصل جدیدی در زندگی میدهد. گاهی این نشانهها با هم آشکار میشوند و گاهی یکی پس از دیگری از راه میرسند» (روزنامه سرمایه، 17 دی، صفحه آخر).

...

داشتیم با خودمان فکر میکردیم که این علایم را در بسیاری از اشعار معاصر هم ملاحظه میتوان فرمود.

مصراع: چهرهام گرچه جوان است، ولی پیر شدم.

...

پرحرفی. روده درازی یکی از بزرگترین ویژگیهای شعر امروز است. گاهی از یک شعر سه سطری، دو سه سطرش اضافه است و گاهی تمام شعر، چیزی جز زوائد نیست. کار به آنجا میرسد که نتیجه بگیریم کلاً شعر در دنیای امروز، درین قرن 21 علیه ما علیه، حرف اضافی است.

حرفهای تکراری. شاعر برای توجیه حرفهای تکراری خودش میفرماید: «یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت». حرفهای تکراری، بخش زیادیش ناشی از فراموشی است و فراموشی موجب پریشانی در گفتار میشود. بقول شاعر: «شوریدگی زلف تو ربط از سخنم بُرد». در واقع، مقصر اصلی در این قضیه زلف یار است.

خودستایی. میرشکاک احتمالاً معتقد است شعر امروز ما چیزی نیست جز تقریر «انانیت». و برای اینکه زیبا جلوه کند، اسمش را میگذارند: حدیث نفس. حدیث نفس یعنی من مهمترین موجود عالم هستی هستم و اتاق من مرکز جهان است. یعنی همان اومانیسم منحط غرب (ازین فقره ضد امپریالیستی لذت بردیم!). بنابراین، شعر «من ـ محور» یعنی: پیر شدی رفت!

...

برای اینکه به پیری متهم نشویم، مطلب را همینجا درز میگیریم. راستی موضوع سخن ما چی بود؟


نظر شما( )
?کاکتوس

پنج شنبه 85/10/21  ساعت 11:34 صبح

چگونه هرهر بخندیم؟!!

1- استفاده از آینه: به جلوی آینه بروید، نگاهی به خود بیندازید، کمی دقیقتر نگاه کنید ، به موهایی که  روز به روز کمتر از دیروز می شوند و در عنفان جوانی سفید شده اند، به دندانهایتان که موش آنها را خورده و پول ندارید آنها را پر کنید ... بعد یک دفعه به یاد بیآورید که بیست و چند سال بیشتر ندارید و هر هر بخندید!

توضیح: لطفا جنبه داشته باشید و آینه را نشکنید، زیرا از قدیم گفته اند:« آینه گر عیب تو را گفت راست، بزنم به تخته رنگ و روت وا شده(!)»

 

2- تفکر کردن: طبق آخرین یافته های خودم،یک عدد دانشجو می تواند با کمی تفکر بخندد، بدین طریق که شما بایستی محاسبه کنید که چه زمانی می توانید خانه، ماشین، و یه عالمه پول جمع آوری کنید تا بدین وسیله به وصال محبوبتان برسید و پس از آنکه پی بردید شونصد سال دیگر و آن هم در آن دنیا می توانید جشن عروسی بگیرید از خوشحالی هر هر بخندید!

 

3- گوش دادن به برخی اظهار نظرها: از آنجا که برخی مسئولین و ورزشکاران و ... خیلی به میزان نشاط در جامعه اهمیت می دهند برخی مواقع حرف های قشنگی می زنند، مثلاً اکبرپور در کمیته انضباطی فوتبال می گوید «من خودم سیاه هستم، دلیلی ندارد به سیاه ها توهین کنم!»، یا مثلاً یکی از مسئولین می گوید فرودگاه دبی به دلایل بهداشتی(!) از چشم ایرانیان اسکن می گیرد ... راستی کی گفته دو تا؟!! تا سی نشه کافی نشه!!

 

4- شرکت در جلسات ستون آزاد: کرکرخنده اس! مخصوصاً قیافه حق به جانب سردبیر وقتی داره نویسنده ها رو توجیه می کنه!


نظر شما( )
?کاکتوس

پنج شنبه 85/10/21  ساعت 11:32 صبح

چاقی تضمینی

شما را در یک هفته به وزن دلخواه‌تان می‌رسانیم؛

دوبل‌برگر
ساندویچ زاپاتا با سس مخصوص
کیک خامه‌ای
و
غذای مخصوص و غیره:
کباب ترکی

مناسب برای:
خانم‌هایی که واقعیت‌های زندگی را می‌بینند؛
آقایانی که خرشان از پل گذشته یا از کرگی دم نداشته است؛
و
آن‌هایی که می‌خواهند خودکشی آبرومندانه داشته باشند؛

با ما تماس بگیرید.


نظر شما( )
?کاکتوس

پنج شنبه 85/10/21  ساعت 11:29 صبح

فرهنگ دانشجویی

۱ - دانشگاه daneshgah : در سال های قدیم به محل تولید علم گفته می شد. محل گذراندن اوقات فراغت به شیوه ای با کلاس، نوع آزادش در همه جا قدرت رویش دارد (از جمله سر قله قاف) 

۲- استاد ostad :دکتر، مهندس، با کلاس، با سواد، زحمت کش، خوب، شفت آلو، باقلوا و... (آخر ترم نزدیک شده و من هم باید به فکر نمره باشم!)

۳ - جزوهjozve :مطالبی که هر پانزده سال یکبار"up to date" می شوند، دیکته ای که هر جلسه یک ساعت باید دانشجو بنویسد. قانون های بدون استفاده در کشور و آینده دانشجو. 

۴- امتحان میان ترم emtehan miyan term :ضد حال وسط ترم، تقلب کردن در آن از تقلب در پایان ترم آسان تر است، برخلاف اسمش دقیقاً در وسط ترم انجام نمی گیرد، امتحانی که آخر ترم قدر نمره از دست رفته اش را می فهمید. 

۵ - امتحان پایان ترم emtehan payan term : عذاب آخر سال، یادآور ضرب المثل "جان کندنی را باید کند" و داستان مورچه ای که در طول سال برای زمستان دانه جمع می کرد و ملخ او را مسخره می کرد! 

۶ - شب امتحان shab e emtehan : سخت ترین و کوتاه ترین شب سال، شبی که در آن فرد تصمیم می گیرد از ترم آینده در طول ترم درس بخواند، اما فردایش فراموش می کند. 

۷ - تقلب taghalob :نوعی نوشدارو، شمشیر دولبه، در صورت نداشتن عرضه توصیه نمی شود، در زمان های قدیم عموماً روی کف دست یا یک کاغذ کوچک نوشته می شد. اما امروزه با پیشرفت تکنولوژی به روشهای دیگر انجام می شود (که چون بدآموزی دارد چاپ نمی کنیم!)

۸- دانشجو daneshjoo : متأسفانه معنی این یکی رو بعد از 4 سال حضور مستمر در دانشگاه هنوز نفهمیدم!


نظر شما( )
?کاکتوس

پنج شنبه 85/10/21  ساعت 11:26 صبح

امروز و فردا

امروز اومدم بازتوگفتی برو فردا// تافردا نیاد حق نداری بیایی به اینجا
من گیج ودبنگم که چرا فردا نمی آد؟//آخه مگه امروز واسه تو فردا نمی زاد
روزی اومدم خانم منشی مچلم کرد// با حرفای هرروزی خود بازکچلم کرد
یک روز دیگه گفت تو با رییس قسمت// داری جلسه تا بکنی کارا را راحت
هی امروز و فردا اومد وفردای دیگر// اوضاع نشد جور ونشد ذرّه ای بهتر
یک سال ِ شدم پادو بی مزد ومواجب// تاکی بشه رحمی به من غمزده واجب
کارمندی درست امّا چرا امروز و فردا// حالم دیگه بد می شه ازاین حرفای بی جا
یک امضاء مگه چقد برات مشکل و سخته// هرچند خیالت زحقوقت دیگه تخته
مثقالی وفا، چند گرم غیرت و همّت// یک خورده صفا ،کارتورا میکنه راحت
ماها همه از جنس همیم جان برادر// باید بشویم همدیگه رو رفیق ویاور
این گفتۀ «جاوید » بکن گوش تو، زیرا//« شاید نَبُود ازپس امروز تو، فردا»
 
نظر شما( )
?کاکتوس

پنج شنبه 85/10/21  ساعت 11:23 صبح

افزایش قیمت بنزین

گزارش‌گر: نظرتون در مورد افزایش قیمت بنزین چیه؟
گزارش‌شونده: آقا چه فرقی می‌کنه؟! ما که همون دو هزار تومن رو می‌زنیم!

نظر شما( )
?کاکتوس

چهارشنبه 85/10/13  ساعت 8:14 عصر

طنز می نویسم پس هستم

طنز می نویسم پس هستم

می نویسم که دلی را شاد کنم

نه چهره ای را غمگین


نظر شما( )
?کاکتوس

چهارشنبه 85/10/13  ساعت 8:6 عصر

در باب نشان ندادن آلت موسیقی

جاتون خالی یه جایی مهمون بودیم
پای بساط تلویزیون بودیم

برنامه شون سازی و آوازی بود
اما سازش قایم باشک بازی بود!

بچه ی صابخونه که فیلمو می دید
رو به باباش کرد و با خنده پرسید:

اون دو نفر که پشت اون گلدونن
شونه شونو هی چرا می جنبونن؟!

باباش بهش گفت: پسرم گیر نده
خنده زیادیش پیش مهمون بده

اون دو تا اونجا گل لگد می کنن
اونا دارن کارای بد می کنن

آلت موسیقی میگن حرومه
اگه نیگا کنی کارت تمومه

اونایی که صاحب تلویزیونن
خیر و صلاح همه رو می دونن

این صدای سازه که خیلی خوبه
خودش یه تیکه پوست و سیم و چوبه

اینم بگم اصل قضیه چوب نیست
آلت موسیقی یه خورده خوب نیست!

میگن زن و بچه میاد رد میشه
اگه نشون بدیم یه وقت بد میشه....!



نظر شما( )
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

روزه گرفتن بعضی ها ...!
لباس فرم
هدفمند کردن یارانه ها
طنز نوروزی
مونتاژیات ادبی !
آنفولانزا
دوبیتی طنز
انواع پیغامگیر… گوش کنید!!
مجموعه شعر طنز...8
مجموعه شعر طنز...7
[عناوین آرشیوشده]

بالا

  [ خانه| مدیریت| ایمیل من| پارسی بلاگ| شناسنامه ]

بازدید

221990

بازدید امروز

14

بازدید دیروز

8


 RSS 


 درباره خودم


 لوگوی وبلاگ

وبلاگ طنز کاکتوس

 اوقات شرعی

 فهرست موضوعی یادداشت ها

 آرشیو

بهار1388
زمستان1387
پاییز 1387
بهار1387
پاییز1386
تابستان1386
بهار 1386
زمستان 1385
پاییز 1385
تابستان 1388
پاییز 1388

 لینک دوستان

با هم بخندیم ولی به هم نخندیم!!!
طنز نوشته های من
از قلم اندیشه تراوش می کند
یادداشت های من
کوراب
بازتاب نفس صبحدمان
حسین پناهی
دست نوشته های پراکنده من
شبکه علمی کشور

اشتراک