سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ طنز کاکتوس

 

گفتار حکیمان اگر درست باشد درمان است ، و اگر نادرست بود درد تن و جان . [نهج البلاغه]

 
 

مدیریت| ایمیل من

| خانه

پایین

?کاکتوس

یکشنبه 85/11/15  ساعت 11:10 صبح

آرش کمانگیر


نظر شما( )
?کاکتوس

چهارشنبه 85/11/11  ساعت 2:34 عصر

ما

این هم یه شعر جدید بخونین ببینین چه طوره!

 

 ما

ما مستِ میٍ میخانه ایم

لاجرم مثل شما دیوانه ایم!

صبحها دانشکده،عصرها درکوچه ها

اینچنین در نسل خود فرزانه ایم!

بارِدانش می بریم از هر کلاس

در همان هنگام که در خانه ایم!

نصف شبها کسب فرهنگ می کنیم

چون که مشغولِ چتِ رایانه ایم

عاشق اس ام اس و همراهمان

مُرده ی میس کالِ آن جانانه ایم!

جز به وقتِ ناخوشِ پایانِ ترم

با کتاب و جزوه ها بیگانه ایم!

بی خیال و بی حساب و بی کتاب

واقعا در این زمان دُردانه ایم!


نظر شما( )
?کاکتوس

چهارشنبه 85/11/11  ساعت 2:32 عصر

نکته!

  • ازدواج

یک قاضی درباره ازدواج چنین نظریه‌ای دارد:

ازدواج سه دوره دارد. در دوره اول مرد حرف می‌زند و زن گوش می‌کند. در دوره دوم زن حرف می‌زند و مرد گوش می‌کند. و در دوره سوم هر دو باهم حرف می‌زنند و قاضی گوش می‌کند!

  • نکته‌ها

پزشکان تنها افرادی هستند که می‌توانند اشتباهاتشان را دفن کنند!


نظر شما( )
?کاکتوس

چهارشنبه 85/11/11  ساعت 2:29 عصر

خدایا چرا من؟!

آرتور اَش (Arthur Ashe) ستاره سیاه پوست تنیس جهان که قهرمانى در مسابقات بزرگ و یمبلدون را در کارنامه درخشان ورزشی‌اش دارد، در سال ١٩٨٣ به دلیل خون‌آلوده‌اى که در هنگام عمل جراحى قلب به او تزریق کرده بودند، به مرض ایدز درگذشت. هنگامى که مشخص شده بود که او به بیمارى ایدز مبتلا گشته، هزاران نامه از سوى هوادارانش در سراسر جهان به منظور اعلام همدردى و حمایت برایش ارسال شد. در یکى از این نامه‌ها نوشته شده بود: «چرا خدا شما را براى گرفتار شدن به این بیمارى مهلک انتخاب کرده است؟»
آرتور اَش به این نامه چنین جواب داده بود: در سراسر جهان ٠٠٠/٠٠٠/٥٠ کودک شروع به بازى تنیس می‌کنند،    ٠٠٠/٠٠٠/٥ نفر بازى کردن تنیس را یاد می‌گیرند، ٠٠٠/٥٠٠ نفر تنیس باز حرفه‌اى می‌شوند، ٠٠٠/٥٠ نفر در مسابقات تنیس در سطوح مختلف بازى می‌کنند، ٥٠٠٠ نفر در مسابقات سطح بالا شرکت می‌کنند، ٥٠٠ نفر در مسابقات مقدماتى گرنداسلم (سطح بالاترین مسابقات تنیس که سالى چهار بار برگزار می‌شود) شرکت می‌کنند، ٥٠ نفر به مسابقه ویمبلدون راه می‌یابند، ٤ نفر به نیمه نهایى و ٢ نفر به مسابقه نهایى می‌رسند و بالاخره یک نفر برنده می‌شود.
وقتى من برنده مسابقه تنیس ویمبلدون شدم هرگز از خدا نپرسیدم «چرا من؟»
و امروز که در بستر بیمارى افتاده‌ام و درد سراپاى وجودم را گرفته نیز نباید از خدا بپرسم «چرا من؟

نظر شما( )
?کاکتوس

چهارشنبه 85/11/11  ساعت 2:28 عصر

نکات جالب انگیز

  • فقط تنبل‌ها معتقدند کاری را که می‌توان پس‌فردا انجام داد، نباید به فردا موکول کرد.
  • در یک میهانی، وقتی حوصله‌تان سر می‌رود امیدتان را از دست ندهید. همیشه این امید وجود دارد که به خانه‌تان بازگردید.
  • پاها و آرزوها را هرگز نباید از گلیم خود درازتر کرد.
  • تنها عیبی که برابری دارد این است که همه می‌خواهند با بالاتر از خود برابر شوند.
  • زندگی هیچ ارزشی ندارد، ولی در جهان هیچ چیز هم ارزش زندگی را ندارد.
  • انسان برای آن‌که حرف زدن را بیاموزد، به دو سال وقت نیاز دارد اما برای آموختن سکوت، پنجاه سال مهلت لازم دارد.
  • اغلب مردم 8 ساعت در روز برای به دست آوردن پول تلاش می‌کنند و 8 ساعت دیگر را صرف خرج کردن دو برابر پولی می‌کنند که به دست آورده‌اند. 8 ساعت باقی‌مانده را هم در این فکر هستند که چرا خواب‌شان نمی‌برد!
  • آلمانی‌ها معتقدند نظافت، توقفی ست بین دو کثافت.
  • پیری، عالی‌ترین دورهِ عمر یک انسان است ولی افسوس که خیلی بد تمام می‌شود.
  • در حقیقت، یک سوم آن چیزی که می‌خوریم برای ادامهِ زندگی کافی‌ست. دو سوم بقیه برای گذران زندگی پزشکان و داروسازان است.
  • پرخور، قبرش را با چنگال می‌کند. [یک مثل فرانسوی]
  • یک پزشک جراح، جراحی می‌کند ولی طبابت نمی‌داند. یک پزشک داخلی، طبابت می‌کند ولی جراحی نمی‌داند. یک پزشک روانکاو، نه طبابت می‌کند و نه جراحی. فقط، یک آسیب‌شناس (پزشک قانونی) است که هم طبابت می‌داند و هم جراحی می‌کند ولی دیگر خیلی دیر شده است.
  • منبع :کتاب آداب معاشرت برای همه!


    نظر شما( )
    ?کاکتوس

    چهارشنبه 85/11/11  ساعت 2:26 عصر

    پژو 405

    تلفات حاصل از سوختن پژو های 405 به 124 نفر رسید(جراید) 

    ازآن روزی که ماشین شد به نامش
         
     قــراری بــســت با آتـش نشانی
    که چون  آتش فشانش شعله ور شد
           نـشــانــد آتـــش آن یـــار جــانی *

     نمـی دانـم کـه مـاشیـن ِسواری است      ویــا یــک قـطـعه از نار ِ جهنم
    اگـر رانـــنــده چـــون قـقـنــوس بــاشد
          نــدارد غــصّــه وانـدوه و ماتم


    اگــر بــاشــد تــورا یک چـارصـدو پنج      خــیــالت تــخت گردد در قیامت
    زدوزخ نــیــزتــرسی در دلــت نـیـسـت
      
      چرا که تو به آتش داری عادت
     


    * در اینجا جانی به هر دو معنی عزیز و جنایتکار میباشد!!


    نظر شما( )
    ?کاکتوس

    چهارشنبه 85/11/11  ساعت 2:25 عصر

    روش های دوست یابی

    روش های دوست یابی

     

    ۱ـ روش متلکی : این روش کهنه ترین و قدیمی ترین و مرسوم ترین و پر استفاده ترین و هر چی ترین دیگه که فکرش رو بکنید هست بطوری که دانشمندان در تیر برق های تمدن آن را به وضوح مشاهده نمودند و سلسله جواتیان دستی در این کار داشت تا آنجا که در تپه های الوات آباد و در غارهای حومه آثار تمدن و متلک های اولیه یافت میشود.

    تبصره :( جیگرت رو بخورم هلو )

     

    ۲_ روش خوابکی : در این روش در صورت مشاهده ضعیفه ایی در کنار خود به تدریج گردن خود را شل

    کرده و به طرف وی مایل شوید تا آنجا که کم کم در آغوش وی خوابیده باشید .

    تبصره :( انعطاف پذیری گردن نکته کلیدی این روش است.)

     

    ۳ـ روش پرتابی : در این روش می باید جسمی را به طرف سوژه پرتاب کنید . بدیهی است دقت در پرتاب و هدف گیری دقیق از ملزومات کار است.

    تبصره :( می توان از بازوکای قابل حمل ساخت چک اسلواکی استفاده کرد در فواصل دور استفاده از خمپاره انداز ساخت اوکراین توصیه میشود.)

     

    ۴ـ روش گشادی : در این روش که باز هم در تاکسی مورد استفاده قرار میگیرد . آنقدر گشاد بشینید که ضعیفه پرس شود .

    تبصره :( برای انجام بهتر این روش صندلی عقب پنج نفر سوار شوند .)

     

    ۵ـ روش خرکی : این روش تنها نیاز به شجاعت . دلیری . بی باکی و امثال الهم دارد . در طول تاریخ تنها سر سلسله و قطبیان الواتان موفق به چنین امری گشته اند . بدین ترتیب که از در و دیوار و پنجره بالا رفته و در اختفا و دور از چشم پدر و مادر و برادر از پنجره وارد اتاق مورد نظر شوید.

    تبصره : ( توصیه میشود بچه محل هایتان را به همراه داشته باشید.)


    نظر شما( )
    ?کاکتوس

    چهارشنبه 85/11/11  ساعت 2:22 عصر

    پول اروپا

    ارزش برابری دلار به یورو باز هم کاهش یافت (جراید)

     ای« یـورو» لـعـنت به توکه این چنین زارم نمودی       یکّــه تــازی می نمودم ،آمدی خوارم نمودی
     مــن هـمــیشــه حـــرف اوّل مــی زدم در کــل دنـیا        ســکّــه یــک پــول کـردی و گرفتارم نمودی
     ســـال هـــا مـــن کــعــبــۀ آمــال مـــردم بـودم امـّا        تــو شــدی مــوی دمــاغم قصد آزارم نمودی
     رشک می بردند بر من لیر و پوند و مارک ،روزی       لــیــک حــالا در اروپــا بـر سر ِ دارم نمودی
     ســبــز بــودم چــون بــهــاران راحـتی بخش دل زار      عمر من کردی خزان و سخت بیمارم نمودی
     قــیـــمـتـت بــالاتــر از مــن رفــتــه ای پــول اروپــا       مـن رقــیـبت بودم و تو حیله در کارم نمودی
     اقــتــصــاد کـلّ دنــیـــــا روی دســـتـــم بــــود، امــــّا       بــا حــضــورت برکنار و تخته بازارم نمودی
     ازصــدور نـــفـــت وارد مــی شـــدم در زنـــدگی شان     خود به نفت آلوده کردی ،کم طرفدارم نمودی
     مــن کـــه بـــاور کــرده بــودم ارز «جـاویــد » جهانم     بــا تــلــنگرُهای خود از خواب بیدارم نمودی


    نظر شما( )
    ?کاکتوس

    چهارشنبه 85/11/11  ساعت 2:20 عصر

    مشکل دانشگاه آزاد

    رئیس دانشگاه آزاد اسلامی در سفر خود به همدان برای افتتاح ساختمان دانشگاه ازاد این شهر تاکید کرد تنها زمانی که مشکلی در دانشگاه آزاد باقی نمانده باشد از این دانشگاه خواهد رفتشریف نیوز.

     

    ای بابا! پس بفرمایین که حداقل تا صد سال آینده برنامه خاصی برای رفتن ندارین دیگه! واقعا آدم به خاطر این حس خدمت گزاری تحت تأثیر قرار می گیره! البته قطعا منظور آقای دکتر مشکلات دانشجویان نبوده، بلکه کم بودن شهریه دانشجویان، کندی روند ساخت و سازها، مسئله ی برداشتن کنکور، زیبا سازی ساختمان های اداری  و مسائلی از این قبیل به عنوان مشکل مد نظر بوده، آخه هر کی که پسرخاله ی همسایشون از در دانشگاه آزاد رد شده باشه می دونه که دانشجوی دانشگاه ازاد حالا حالاها مشکلات داره! هم مشکل مادی هم مشکل معنوی! البته اگه حضور جناب دکتر رو یک مشکل همیشگی به حساب بیاریم که قضیه کاملا شکل دیگه ای پیدا می کنه!


    نظر شما( )
    ?کاکتوس

    چهارشنبه 85/11/11  ساعت 2:15 عصر

    کاریکلماتورهای تفکربرانگیز!!

     

    برای رسیدن لحظه دیدار بیشتر از تمام ساعتها دقیقه‌شماری می‌کنم.

    برای مردن عمری فرصت دارم.

    چون روحم هنگام صعود به آسمان با کسر مواد سوختی روبرو شد، به زمین بازگشت.

    وقتی لحظه‌ها ساعتم را هل می‌دهند جلو می‌رود.

    به یاد ندارم نابینائی به من تنه زده باشد.

     به تعداد شکستهایم روزنه ‌امید دارم.

    ‌اگر خودم هم مانند ساعتم جلو رفته بودم حالا به همه‌جا رسیده بودم.

    اگر بهار بودم تیر چراغ برق را هم از نعمت روئیدن محروم نمی‌کردم.

    قبل از خوردن قرص خواب‌آور ساعتم را از مچم باز می‌کنم که نخوابد.

    پرنده محبوس آینه را شکست که تصویرش را در قفس نبیند.

    ستاره، چراغ خواب فرشتگان است.

    پوست موز انتقام لگدمال شدنش را از طرف می‌گیرد.

    پیری بلند پروازی‌های ایام جوانی را به خاک می‌سپارد.

    گربه پر توقع انتظار دارد موش به خودش سوس گوجه فرنگی بزند.

    چون زندگی را دوست نداشت درمجلس ختم به بستگانش تبریک گفتم.

    گلها به کندوی عسل شبیخون زدند.

    تمام مردم دنیا به یک زبان سکوت می‌کنند.

    پس از مرگ آرزویی به گور نمی‌بریم.

    حتی حاضر نیستم مسؤلیت نوشته های روی سنگ قبرم را به عهده بگیرم.

    میکروب متواضع در زیر میکروسکوپ هم اظهار کوچکی می‌کند.

    نمی‌دانم وقتی کره خاکی می‌میرد کجا به خاکش می‌سپارند.

    آدم سحرخیز از دیدن طلوع خورشید بیشتر از خواب شیرین صحبگاهی لذت می‌برد.


    نظر شما( )
    <   <<   16   17   18   19   20   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    روزه گرفتن بعضی ها ...!
    لباس فرم
    هدفمند کردن یارانه ها
    طنز نوروزی
    مونتاژیات ادبی !
    آنفولانزا
    دوبیتی طنز
    انواع پیغامگیر… گوش کنید!!
    مجموعه شعر طنز...8
    مجموعه شعر طنز...7
    [عناوین آرشیوشده]

    بالا

      [ خانه| مدیریت| ایمیل من| پارسی بلاگ| شناسنامه ]

    بازدید

    222707

    بازدید امروز

    29

    بازدید دیروز

    13


     RSS 


     درباره خودم


     لوگوی وبلاگ

    وبلاگ طنز کاکتوس

     اوقات شرعی

     فهرست موضوعی یادداشت ها

     آرشیو

    بهار1388
    زمستان1387
    پاییز 1387
    بهار1387
    پاییز1386
    تابستان1386
    بهار 1386
    زمستان 1385
    پاییز 1385
    تابستان 1388
    پاییز 1388

     لینک دوستان

    با هم بخندیم ولی به هم نخندیم!!!
    طنز نوشته های من
    از قلم اندیشه تراوش می کند
    یادداشت های من
    کوراب
    بازتاب نفس صبحدمان
    حسین پناهی
    دست نوشته های پراکنده من
    شبکه علمی کشور

    اشتراک