سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ طنز کاکتوس

 

اساس حکمت، مدارا کردن با مردم است . [امام علی علیه السلام]

 
 

مدیریت| ایمیل من

| خانه

پایین

?کاکتوس

یکشنبه 85/10/3  ساعت 12:38 عصر

!!در وصف کاشف آمریکای درون من

 

دلم انفجاریست ، بمبم تو باش              دری بسته هستم ، پلمبم توباش

 

مرا کشف کن گرچه دور از توام             بیا و کریستف کلمبم تو باش

 

            

                                                         ادامه ندارد.../


نظر شما( )
?کاکتوس

یکشنبه 85/10/3  ساعت 12:31 عصر

اقسام البشر، بعدالانتخابات فی هذا الکشور

اقسام البشر، بعدالانتخابات فی هذا الکشور
۱)
بعضی ها شدیدا خوشحالند چرا که به میمنت و مبارکی خواستگار دخترشان در انتخابات رای آورده و دیگر لازم نیست یک جوان بیچاره ی دیگر را هم دچار شکست عشقی کنند!
۲) بعضی ها شدیدا ناراحتند چون دختری که پسرشان خواستگارش بوده در انتخابات برنده شده و دیگر اینها وصله ی تن آنها نیستند!
۳) بعضی هاخیلی بیشتر ناراحتند چون صندوقی که با تقلب، رای دشمن باجناقشان را بالا برده بودند، باطل شده!
۴) بعضی ها عین خیالشان نیست و در آرامش کامل فیلمفارسی شان را می بینند!
۵) بعضی ها عین خیالشان هست ولی آن ها هم فیلمفارسی شان را می بینند!
۶) بعضی از کاندیداها که مایه دارند و رای نیاورده اند در تمام مهمانی های خانوادگی و غیر خانوادگی - از جشن تولد بیست و سه سالگی دختر خاله ی مادر بزرگشان گرفته تا شب هفت همسایه ی سابق همکار فقیدشان- شرکت می کنند و دم از بی لیاقتی کسانی می زنند که حالا به ناحق جایشان را تسخیر کرده اند!
۷) بعضی از کاندیداها هم که مفلسند و رای نیاورده اند حالا حالا ها فرصت فکر کردن درباره ی این معقولات را ندارند چرا که باید قسط هایشان را برسانند و این نیازمند یک تلاش بی وقفه در اماکن عمومی است! (شب های جمعه را که دیگر نگو!)
۸) بعضی از کاندیدا ها که فقط جهت عشق کردن و پز آمدن ثبت نام کرده بوده اند سکته می کنند و پس می افتند. اگر گفتید چرا؟ چون با 20000 رای اختلاف از نفر دوم، اول شده اند!!
۹) بعضی از کاندیدا های خانم، حالا می فهمند که چقدر این جراحی زیبایی مفید است و چقدر در سرنوشتشان و اصلا در سر نوشت مملکتشان تاثیر دارد!!


۱۰) بعضی از بعضی های مذکور حسرت می خورند که کاش لیپوساکشن هم می کردند و عکس قدی هم می انداختند تا بخورد توی پوز خواهرشوهرشان که تنها با اختلاف 21 رای، یک رتبه ازشان بالاتر است!
۱۱
) بعضی ها که حتی یک رای هم نیاورده اند(!) مدعی می شوند که باید نفر اول باشند چون اسم مبارکشان آنقدر نورانی بوده که در تعرفه های مردم سفید افتاده!!
۱۲) بعضی ها هم مثل شما سرشان آنقدر شلوغ است که فرصت ندارند، نظرشان را در مورد این مطلب بگویند!


نظر شما( )
?کاکتوس

یکشنبه 85/10/3  ساعت 12:7 عصر

شکایت خر

الاغ بی نوایی کرد عرعر// چه می خواهند آدمها زیک خر
خدایا پس چرا بختم کج افتاد؟// ازاوّل آدمی بامن لج افتاد
مگر غیراز من بیچارۀ خر// نباشد احمق و نادان دیگر؟
که آدم بار برپشتش گذارد// واورا احمق ونادان شمارد
به هرجایی مدکارش شدم من// همیشه یارو غمخوارش شدم من
کمرخم شد به زیر بار آدم// تنم آماج چوب نارآدم
سزای خدمتم را خوب داده// به جای مزد کارم چوب داده
هزاران نام بد برمن نهاده// مرا حیوان کودن نام داده
برای آدمی باید شوی مار// که از نامت به خود لرزد زند زار
بدرّانی چوگرگی برّه اش را // درآری اززبونی نعره اش را
نه چون من یک خر بیچارۀ زار// برَم دائم برایش این همه بار
«خودم کردم که لعنت برخودم باد»// چرا مادرازاوّل احمقم زاد؟
تو ای « جاوید» در شعرت بگنجان // که ای آدم خر خود را مرنجان
نظر شما( )
?کاکتوس

پنج شنبه 85/9/30  ساعت 7:31 عصر

مناجات نامه

خداوندا!
سی دی فیلم های خصوصی ام را حتی برای فرشته هایت هم رایت نکن! فقط خودت ببین!

خداوندا!
برای جشن تولدم فقط یک آبنبات چوبی از تو می خواهم! آبنباتی که خدایی به این بزرگی ببخشد حتما بزرگ تر است از کره ی بهشت!


نظر شما( )
?کاکتوس

پنج شنبه 85/9/30  ساعت 7:30 عصر

چند شعر کوتاه بی ربط!

چند شعر کوتاه بی ربط!

1)    وعده ها را می دهند و پاچه خاری می کنند
       وقـت کـار و کـوشـش آید بچه داری می کنند
       چـون زمـان نـصب آیـد گرگ ها، بز می شوند
       چــون زمـان عـزل آیـد، گـریــه زاری می کنند

2)    پرمـایـه شو ای شعر کـه بی مایه فتیر است
       پختانـده شو ای طنز که خـاگینه خمیر است
       بس کـن همـه هـزلانـه سخـن گفتن و راندن
       چون هزل قوی مد شده، الآنـه کـثـیـر اسـت
       رو سـوی هـدف، بــی هـدف ایـنقدر مزن زور
       اتـلاف مـکـن وقـت گـرانـمـایـه کـه دیــر است  

3)       خوشا آنان که چشم سر ندارند       دل رنــجـیــده و پــنــچــر نـدارنـد
          خـوشـا آنـانـکـه درد مـمـلکت را       نـمی بـیـنـند و درد ســر نـدارنــد


نظر شما( )
?کاکتوس

پنج شنبه 85/9/30  ساعت 7:29 عصر

یلدا شده

        شـب یـلــدا شــده هــنـدونه قحطه
                                        نــخـود، پسته، کمی شادونه قحطه
                  چنــان قــحـطی شده در این ولایت
                                        که حتی آب انار، «سارونه» قحطه!

نظر شما( )
?کاکتوس

سه شنبه 85/9/28  ساعت 6:0 عصر

!!دانشگاه آزاد و درس

:در ثنای دانشگاه آزاد
سپاس و ستایش دانشگاه آزاد را ، که
ترکش موجب بی مدرکی است و به
 کلاس اندرش مزید در به دری ،هر
 ترمی که آغاز می شود موجب
پرداخت زر است و چون به پایان
رسد مایه ضرر ، پس در هر سالی
دو ترم موجود و بر هر ترمی شهریه ای
واجب...... از جیب و جان که بر آید ......
 کز عهده خرجش به در آید

دعای پاس کردن درس:
الهی ادرکنی پاسا ترمی به نمرتی

 دهی و دوازدهی و حفظا من مشروطی

و فلجا استادی و لغوا امتحانی بحق

برفا و آلودگی جوا این دعا رو امشب

به همه توصیه کن و تا آخر ترم دیگه

درس نخون مطمئن باش جواب

 میگیری ...شک نکن...  


نظر شما( )
?کاکتوس

سه شنبه 85/9/28  ساعت 5:55 عصر

!مشکلها

 

الا یا ایهاالساقی ادرکاسا وناولها    که عشق آسان نمود اول

ولی تالار و شام و عاقد و عکاس و آرایشگر و

 فیلم و لباس و تاج و کفش و کیف و ساک و سکه

 و شمش و پلاک و شمعدان و ساعت و زنجیر و سرویس طلا

آنهم از آن سرویس خوشگلها... و از این جور مشکلها !


نظر شما( )
?کاکتوس

سه شنبه 85/9/28  ساعت 5:44 عصر

رنگِ سال !

رنگِ سال !

در خیابان رنگِ برتر قهوه ایست
هر کسی از پای تا سر قهوه ایست

خط لب، ریمل، رژلب، خط چشم
چهره های ازعرق ترقهوه ایست

می شوی درشهرمست ادکلن
رنگِ هر چیز معطرقهوه ایست

نبش میدان دختری با مادرش
تیپ دختر، تیپ مادرقهوه ایست

آنچنان چسبیده مانتو بر تنش
فکر کردم رنگِ دخترقهوه ایست

سیب رنگش فرق دارد با هلو
هرچه باشد دستِ آخر قهوه ایست

بی گمان درفوتبال ِ بانوان
هافبک و فوروارد و داورقهوه ایست

باشگاه، استادیم، فدراسیون
جام حذفی، لیگ برتر قهوه ایست

قرمزو آبی ندارد ارزشی
مطمئنا رنگِ سرور قهوه ایست

یااگر داور نماید اشتباه
عمدتا شیر سماور قهوه ایست

گرچه داور کارت قرمز داده است
باز هم اگزووز ِ(!)خاور قهوه ایست

نیمه شب یک خواب دیدم قهوه ای
صبح دیدم بالش ِ پر قهوه ایست

پشتِ سر با روبرو فرقی نداشت
این طرف مانند آن ور قهوه ایست

کِی توانم گفت بر رویت گلاب؟
ای بسا گلهای قمصر قهوه ایست

 قهوه ای رنگِ فراگیری شده
رنگ سال ماده و نر قهوه ایست

من خودم در کوه شخصا دیده ام
یال و کوپال و دم خر قهوه ایست

توی هر شرکت، وزارت، سازمان
فایل ونت بوک ونمابر قهوه ایست

شهرکرد و شادگان و شوشتر
ساری و سمنان و ابهر قهوه ایست

قبل از اینها رنگ دیگر بود مد
تازگیها رنگ دلبر قهوه ایست

روزگاری پول ِ ملی سبز بود
حال اگرارز شناور قهوه ایست

قلبمان درطول یک سال اخیر
  هرکسی را کرده باور قهوه ایست

قهوه ای یک معضل ملی شده
ای برادر! کل کشور قهوه ایست

یابه تعبیری دگر از این طرف
کل کشور ای برادر! قهوه ایست

کی توانم گفت از دردی کلان
تازمانی که کلانتر قهوه ایست

قهوه ای شد گر تمام مزرعه
مطمئنا یک بز گر قهوه ایست

قهوه باید خورد دیگر جای چای
احتمالا نکته ای در قهوه ایست

کاش من هم کور رنگی داشتم
هر چه می بینم سراسر قهوه ایست



نظر شما( )
?کاکتوس

شنبه 85/9/25  ساعت 5:19 عصر

شعر آزاد !

شعر آزاد !


برای دانشگاه آزاد... !

در پشت این میز
ما در خیال وضع خیط و پیط خویشیم؛
یعنی که اینجا
در این اتاق سرد و نمناک
شادان و شنگولیم از گفتار استاد
اینجاست دانشگاه آزاد !
***
ما در خیال مدرک بی مصرف خویش
آینده تابان کشک آلود خود را
-آرام، آرام-
در این تجارتخانه معروف و گمنام
چشم انتظاریم
چوخ بیقراریم!
***
ماییم مردان فرار از تانک و از تیر
آینده ساز مرز و بومی شیر تو شیر
کمبود امکانات و کشک و قند و چایی
بی اعتدالی، نارسایی
الحق چه خوش گفته « ابو المجد سنایی »«1»
« ای دل بلا، ای دل بلا، ای دل بلایی ! »
***
ما از تبار سنگ پاییم
از سرزمین « اسب ابلق، سم طلا» ییم !
پادر هواییم !
آه ای رئیس کل دانشگاه آزاد
در جیب من دیگر نمی یابی پشیزی
از لطف سرکار
من غوره ای بودم، ولی گشتم مویزی !
آیا میان آنچه در زنبیلتان است،
هنگام ثبت نام در آغاز هر « ترم »
چیزی به نام « رحم » یا « انصاف » هم هست ؟!
***
طرح جدید « علم بازار شبانه » (!)
ما را ز شکوا کرد مأیوس !
لبهایمان را مثل « زیپی » روی هم دوخت
صد جایمان سوخت !
آه ای بزرگانی که اندر رأس کارید
وقتی که روز اول ترم
شهریه ها را می شمارید،
آنگه که خوشحالید و شنگولید و دلشاد
آهسته زیر لب بگویید:
« بیچاره دانشجوی دانشگاه آزاد ! »
« بیچاره دانشجوی دانشگاه آزاد ! »

***
پاورقی:
«1»- نام شاعر عماد خراسانی است!

منتها اگر: عماد روستایی

 یا پارسایی یا یک چیز دیگری در همین

مایه ها بود، ما مجبور

 نمی شدیم اسم شاعر دیگری را بیاوریم!

 البته رعایت قافیه،

 مهمتر از این حرفهاست و اهل تحقیق،

 همین کار ما را می توانند

 به عنوان یکی از صناعات ادبی محسوب بفرمایند!


نظر شما( )
<   <<   21   22   23   24      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

روزه گرفتن بعضی ها ...!
لباس فرم
هدفمند کردن یارانه ها
طنز نوروزی
مونتاژیات ادبی !
آنفولانزا
دوبیتی طنز
انواع پیغامگیر… گوش کنید!!
مجموعه شعر طنز...8
مجموعه شعر طنز...7
[عناوین آرشیوشده]

بالا

  [ خانه| مدیریت| ایمیل من| پارسی بلاگ| شناسنامه ]

بازدید

222752

بازدید امروز

36

بازدید دیروز

38


 RSS 


 درباره خودم


 لوگوی وبلاگ

وبلاگ طنز کاکتوس

 اوقات شرعی

 فهرست موضوعی یادداشت ها

 آرشیو

بهار1388
زمستان1387
پاییز 1387
بهار1387
پاییز1386
تابستان1386
بهار 1386
زمستان 1385
پاییز 1385
تابستان 1388
پاییز 1388

 لینک دوستان

با هم بخندیم ولی به هم نخندیم!!!
طنز نوشته های من
از قلم اندیشه تراوش می کند
یادداشت های من
کوراب
بازتاب نفس صبحدمان
حسین پناهی
دست نوشته های پراکنده من
شبکه علمی کشور

اشتراک