سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ طنز کاکتوس

 

از مصاحبت با فاسقان، بدکاران و آنان که آشکارا مرتکب معصیت می شوند، بپرهیز . [امام علی علیه السلام]

 
 

مدیریت| ایمیل من

| خانه

پایین

?کاکتوس

دوشنبه 86/3/7  ساعت 11:4 صبح

کاریکلماتور

کاریکلماتور
صلح با همه خوبی هایش، فشنگها را در خشاب زندانی می کند.
ابر باران زا از شباهت خودش به چشمانم ابراز تعجب کرد.
در دنیای کوچک خودم گم شده بودم، تا اینکه در نگاه وسیع تو خود را یافتم.
استخوانهای شکسته ام، خواهان رنگی شدن عکسهای رادیولوژی هستند.
پرحرفی، خروپف خواب غفلت است.
وزیر راه عاشق گفت: تمام راههایی را که به عشق ختم می شود آسفالت می کنم.
گرگها از بی اعتمادی مردم به چوپان دروغگو نهایت استفاده را می کنند.
آنقدر بی دست و پا بود که به حال مار غبطه می خورد.
با ازدواج خنده و گریه، اشک شوق متولد شد.
تاریخ انقضای حرفهای آدم وراج، مصادف تاریخ تولید آن است.
سرچشمه صدای قلبم، صدای پای توست.
جزر و مد، سر تخمین عمق دریا با هم اختلاف دارند.
آدم اخلاق گرا هنگام نشستن پروانه روی گل با 110 تماس گرفت.
نگاهت، در روز روشن، نگاهم را می دزدد.
در معدن روی، مشکل کمرویی ام را حل کردم.
مرگ تمامی ندارد، گویا ملک الموت آب حیات خورده است.
مداد رنگی هایم با دیدن مداد تراش تیز، مداد سفید شدند.


نظر شما( )
?کاکتوس

دوشنبه 86/3/7  ساعت 10:59 صبح

با عرض معذرت ازهوشنگ ابتهاج

 

هوشنگ ابتهاج
برسان باده که غم روی نمود ای ساقی
این شبیخون بلا باز چه بود ای ساقی


امید مهدی نژاد
برسان باده، که غم روی نمود، ای ساقی!
خانه خالی ست ز بدخواه و حسود، ای ساقی!

اینقدر لفت نده، می رسد الان زن من
برسان باده، معطل نشو، زود، ای ساقی!

برسان باده مرغوب ولی این دفعه
آن که آندفعه رساندی تو چه بود؟ ای ساقی!

باده که هست، چه حاجت به مقولات دگر؟
اینقدر راه نینداز تو دود، ای ساقی؟

لااقل روشن اگر می کنی آن منقل را
قبل از این کار بزن دکمه هود، ای ساقی!

باده را راست بگو چند خودت می خری اش؟
چقدر می کنی این بین تو سود؟ ای ساقی!

می ستانی ز من اما دو برابر، نامرد!
چشم تنگ دودره باز جهود! ای ساقی!

دردم این است: فروشنده اقلام چنین
غیر تو نیست در این دور و حدود، ای ساقی!

دیدی آن یار که بستیم صد امید درو
تیکه انداخت به ما وقت ورود؟ ای ساقی!

ضدحالی زد و لو داد مرا فردایش
و فلان جای مرا کرد کبود، ای ساقی!

دیدی آن لحظه که طیاره سرش را کج کرد
چرخ ها باز نشد وقت فرود؟ ای ساقی!

تشنه خون زمین است فلک (یا بر عکس)
می کند ما را تبدیل به کود، ای ساقی!

در فرو بند و مزن داد، عزیزان هستند
پشت این پنجره مشغول شنود، ای ساقی!


نظر شما( )
?کاکتوس

دوشنبه 86/3/7  ساعت 10:57 صبح

قاچاق زن به دوبی، آادمای غیرتی

قاچاق زن به دوبی، آادمای غیرتی

 

آخرین آلبوم گروه کیوسک با عنوان عشق سرعت این روزها روانه بازار شده است.این آلبوم بیشتر مشکلات سیاسی و فرهنگی را بازگو می کند و با جملاتی متناقض کارش را زیباتر می کند.یکی از آهنگ های این آلبوم خود عشق سرعت است که با هم آن را می خوانیم.

 

قدرت عشق یا عشق قدرت ، مدرنیته یا سنت

تو محور شرارت، ژیان و عشق سرعت

مسکن رنج و درد، به صورت قرص و گرد

شام و ناهار نداری، جاش می خوریم کیک زرد!

انتخابای تستی، ازدواجای قسطی

دوزار ته گنجه بود، فرستادیم فلسطین!

موفقیت تضمینی، موزیک زیرزمینی

دکتر قلب نمی خوایم، جراح فک و بینی

غیرت سیب زمینی، توسعه سبک چینی

دموکراسی دینی...

پیتزای قورمه سبزی!

بچه های پاپتی، چلوکباب ساعتی

قاچاق زن به دوبی، آادمای غیرتی

خون با اسانس اچ آی وی، آنفلونزای مرغی

یکی از وبا می میره، یکی جنون گاوی

ذخیره های ارزی، تحرکات مرزی

هیچی دیگه نداریم، اعتبارات قرضی!

اقتصاد تضمینی ، مرخصی تشویقی

سینمای فلسفی، موسیقی تلفیقی

عاشقای قزوینی، توسعه سبک چینی

دموکراسی دینی...های های

پیتزای قورمه سبزی!

دیزی توی کافی شاپ، مدیتیشن به قصد رختخواب

نذری می دن افطاری، زرشک پلو با کچاب!

دنیاهای مجازی، دانشگاه شهربازی

قهرمانای ملی، پرویننو حجازی!

داروهای تقلبی، معتادای تفننی

مد لباس ملی، صنایع تسننی

آموزش از راه دور، فروش سوال کنکور

نزول سود بانکی، یا انتخاب یا که زور

غیرت سیب زمینی، توسعه سبک چینی

دموکراسی دینی...

پیتزای قورمه سبزی!

پل شیخ فضل الله از رو ستارخان رد می شه


نظر شما( )
?کاکتوس

دوشنبه 86/3/7  ساعت 10:37 صبح

بزن قدش... !

بزن قدش... !



ای بلوغ مبهم تبدار
ای فراخ جاری انگشتر و سیگار
ای ستیغ پچ پچ پسکوچه های ساکت و نمدار
آنک ای محبوب دلخواهم
بنده این جا، این طرف ، پهلوی درگاهم
و تو را من چشم در راهم«1»
***
من در این گرما که آدم می زند گه گه
توی آن له له
هیچ گاه اصلاّ نمی خواهم که مثل بعضی آدم ها
توی بنز شیک کولردار بنشینم
مرد مردانه
و بیایم کله ظهری در خانه
و گذارم دست را بر بوق ممتدش
تا که هر کس بشنود، زیر لبی گوید:
« لعنت حق بر پدر جدش »
***
بنده از دریا کنار و جنگل و کوه و کمر بیزار می باشد
وقتی آنجا پای آدم می شود از جزر و مد آب دریا خیس
پس چرا باید رود آنجا، مگر بیمار می باشد ؟!
****
من ندارم هیچ اصلاّ جانب سد و درخت و قایقش میلی
و پکر می باشم از این چیزها خیلی
مثل مجنون در فراق خانمش لیلی !
چون ندارد هیچ لطفی جز خنک بازی
- و نمی باشد به جان عمه ام این حرفها،
پشت هم اندازی-
و چنین کاری - به سد رفتن - اصولاّ از جهاتی
کار عقلانی نمی باشد
و چرا آدم رود جایی که از سوراخهای آن به آدم آب
می پاشد ؟!
***
گر تو هم مانند من بیزاری از دریاچه و از جزر و از مدش
و پکر از بنزی و از بوق ممتدش
و نداری هیچ میلی جانب کوه و کنار و چشمه و سدش
پس بزن قدش !
***
پاورقی:
«1»- توی این قسمت
شعر خود را آب بندی کرده ام بنده
یعنی از اینجا به بعدش تازه شعرم رفته تو دنده!
***


نظر شما( )
?کاکتوس

سه شنبه 86/3/1  ساعت 9:57 صبح

داستان بخور بخور

بخور بخور

 

همیشه باید برای خوردن چیزی داشته باشی

هر وقت خوشحالی شکلات بخور.

هر وقت خسته ای بستنی بخور.

هر وقت سرحالی کیک خامه ای بخور.

هر وقت بی حالی پفک بخور.

هر وقت نگرانی لواشک بخور.

هر وقت حوصله درس و مشق نداری تخمه بخور.

هروقت سرگردانی برو سر یخچال سیبی ، خیاری ، چیزی بخور.

هر وقت هم چیزی برای خوردن نداشتی

برو توی حیاط یا کوچه یا پارک ، هوا بخور.

اما یادت باشه  

هیچ وقت از دست کسی کتک نخور.




نظر شما( )
?کاکتوس

سه شنبه 86/3/1  ساعت 9:53 صبح

دلم می خواد کف بکنم

دلم می خواد کف بکنم

 

دلم می‌خواد داد بزنم

جیغ بزنم، جیغ بنفش

پاره کنم لباسمو

برم حموم با کت و کفش

 

دلم می‌خواد زار بزنم

صدام بره به آسمون

کتابامو شوت بکنم

از تو حیاط به پشت بوم

 

دلم می‌خواد پر بکشم

مثل مگس به هر طرف

وزوز و ویزویز بکنم

لقمه بگیرم از علف

 

دلم می‌خواد کف بکنم

مثل پودر لباس شویی

باد بکنم، گنده بشم

مدام برم به دستشویی

 

فکر نکنی دیوونه‌ام

یا خیلی درب و داغونم

نه عزیزم من سالمم

فقط کمی نوجوونم.

 


نظر شما( )
?کاکتوس

شنبه 86/2/22  ساعت 10:15 صبح

ما ادمهای امروز !

ما ادمهای امروز !


  اتم را شکافته ایم  اما . . . . . . . . . .  . . . . . .. . . . از درون خویش بیخبریم !
  فضای بیرون را شناخته و فتح کرده ایم  اما.  .  .  بافضای درون بیگانه ایم !
  همه روزه کیلومتر ها راه میرویم اما . . همسایه خویش را نمی شناسیم !
  زندگی ساختن را یاد گرفته ایم اما  .   . . . . . . .. . . .  زندگی کردن را خیر !
  متخصصان بیشتر داریم اما. . . .  . . . . . .  . . . . .  . . . مشکلات بیشتر نیز !
  بیشتر خرج میکنیم اما  . . . . . . . . . . . .. . .  . . . . . . . . کمتر لذت میبریم !
    داروهای بیشتر داریم اما   . . . . . .  . .  . .. . . .  بیماری های بیشتر نیز !
  وسایل ارتباطی بیشتری داریم اما  .    . . . . . . .  ارتباطاط کمتری داریم !
  

    ما ادمهای امروز !


نظر شما( )
?کاکتوس

شنبه 86/2/22  ساعت 10:7 صبح

فقط خنده

فقط خنده

چون که با خنده شود عمرجنابعالی زیاد// پس بیا لوطی گری بر ریش این دنیا بخند

گر جفا دیدی زیاد امّا وفاداری کمی// بر جفاکاران دنیا از همین حالا بخند

گر که دیدی یک نفر مالت به یغما می برد//کُن حلالش مال یغما بُرده، بی پروا بخند

گر چکت برگشت خورده بی خیالش شو داداش// پاره کن در بانک چک را وکمی آن جا بخند

گر که هشت زندگی تو گرو بر نُه بُوَد// هشت و نُه را ول کن حتّی بر ده و صدها بخند

گرعیالاتت همیشه بر سرت نق می زنند// پنبه را در گوش کن جانا و بر آنها بخند

صبح گاهان با تبسّم ظهر با لبخند باش// شامگاهان را قوی تر تا شب ِفردا بخند

باچنین لبخند پارتی نوح دوّم می شوی// یک کمی تا قسمتی بر حال زار ما بخند

گر بخواهی عمر تو از نوح هم افزون شود// طنزی از «جاوید» خوانده با تـُُن بالا بخند


نظر شما( )
?کاکتوس

شنبه 86/2/22  ساعت 10:6 صبح

ارتقا مقام

ارتقا مقام

کارمند عزیز دون پایه// می دهم پند مُفت و بی مایه
گر که خواهی رسی به پست و مقام // شود ایّام زندگیت به کام
اطلاعات خود بکن افزون// درخصوص مدیر و عادت اون
اینکه او از چه می شود خوشحال// یا چه جوری دهد به تو پر و بال
یک کمی هم زبان بیگانه// قاطی حرف های روزانه
گر کنی کار تو درست شود// پای عقل مدیر سست شود
هرچه او گفت با «اوکی » تایید// کن بدون دقیقه ای تردید
بعضی وقتا جواب تو این است:// وای این گفته ها چه شیرین است 
کَس ندیده چو تو مدیری« گوُد»// واقعآً حرف هایت عالی بود
با « د یسیپلین» و با کلاسی تو// بین صد تا مدیر آسی تو
حرف های قلمبه هم شاید // گاه گاهی تو را به کار آید
با مدیرت تو نم نمک قاطی // بشو اما نه حد افراطی
در دلش رخنه کن به صد ترفند // گاه با اخم وگاه با لبخند
از مدیران قبلی آن جا// کن سعایت شدید و بی پروا
گاهی اوقات هم برای مدیر// گر توانی کمی هدیه بگیر
چند روزی مثال حیف نان// چاپلوسی کن و نمک بپران
با چنین حرف های یک من غاز// می شود راه آن ترقی باز
گر بگیری به کار پند مرا// پندهای بسان قند مرا
ارتقاء مقام تو حتمی است// در اضافه حقوق شکیّ نیست
بعد چندی شوی معاون او//
بشــکـــن آن وقــت بـــا دمــت گــردو

گفت
« جاوید » هرچه لازم بود// کودنی تو اگر شوی مردود


نظر شما( )
?کاکتوس

چهارشنبه 86/2/12  ساعت 3:14 عصر

درسهای بلاگستانی

چکار کنیم تا وبلاگمان را لینک کنند؟

و یا «در سه سوت لینک شوید!»

ارژنگ حاتمی

 

آیا شما به تازگی وبلاگتان را تاسیس کرده اید؟ آیا از تعداد کم بازدیدکنندگان وبلاگتان عذاب می کشید؟ آیا همواره برای حفظ آبرو،خودتان برای خودتان کامنت می گذارید؟ اگر این طور است این متن را بخوانید.

 

یکی از راه های افزایش بازدید کننده و کامنت،گرفتن لینک از دیگر وبلاگ هاست، در این متن شما با روش گرفتن لینک از دیگر وبلاگ ها آشنا خواهیم کرد.

1- پیدا کردن طعمه مورد نظر: در اولین قدم بایستی طعمه ای مناسب انتخاب کنید، عوامل مهم برای انتخاب یک طعمه مشخصه های زیر می باشند:

- تعداد بازدیدکنندگان: برای شما که تازه کارید وبلاگی که بازدیدش 20 نفر در روز باشد کفایت می کند.

- تعداد کامنت برای هر پست: دیگه از سه چهار تا کمتر خیلی ضایع است!

- محتوا: آخرین مورد مهم محتوای وبلاگ فرد مورد نظر است، البته منظور این نیست وبلاگش حاوی مطالب مهم علمی و فلسفی و خبری باشد بلکه منظور این است که حداقل با وبلاگی تبادل لینک کنید که [ ... ] و [ ...] توش نداشته باشه چون شاید فیلتر بشه و زحماتتون برای لینک گرفتن هدر بشه.

 

2- اعتماد سازی: اگر وبلاگ مورد نظر شرایط لازم را برای یک طعمه مناسب داشت ابتدا او را لینک کنید تا به این صورت هم حالی به طرف داده باشید و هم اقدامی برای جلب اعتمادش کرده باشید.

 

3- ارسال کامنت های محبت آمیز: اکنون وقت آن است که پی اولیه دوستی را با او بریزید، به وبلاگش سر می زنید و در مورد مطالبش یک صفحه کامنت می گذارید، در این کامنت از جملاتی همچون « مطالبت عالیه»، «دمت گرم»، « تو داری اینجا حروم میشی!»، « تا به حال وبلاگ به این خوبی ندیده بودم.» به اضافه ده دوازده تا شکل آدمک که دارن دست می زنن و هفت هشت تا گل براش می زاری و همه رو با هم می فرستی بره تو کامنتدونی اش!

توضیح شماره 1: بعد از انجام این مرحله به طور طبیعی بایستی فرد مورد نظر به بلاگتان سری بزند، اگر نزد اینقدر همین مرحله 3 را انجام دهید تا بزند!

 

4- دریافت اولین کامنت: طعمه مورد نظر به وبلاگ شما آمده و احتمالا کامنتی مختصر در دو جمله می دهد: «مخلصیم» و یا «شما هم وبلاگ خوبی داری»، طعمه اگر آی کیویی در حد متوسط داشته باشد با دیدن لینک خودش در وبلاگ شما به نیت پلیدتان پی برده و اقدام به لینک کردن شما می کند.

توضیح شماره 2: اگر شما را لینک کرد به مرحله 9 بروید وگرنه به مرحله 5 بروید.

 

5- ادامه «خاله بازی»: شما بایستی به وبلاگ مورد نظر بروید و برایش کامنتی بگذارید، در این کامنت با زبان غیرمستقیم از وبلاگ مربوطه طلب لینک می کنید، برای نیل به این هدف با آنکه مطمئن هستید می داند لینکش کردید اما برای او کامنتی با این مضمون که « با اجازه لینکتون کردم» بگذارید.

توضیح شماره 3: «خاله بازی» یعنی اینکه شما می ری کامنت می زاری بعدش طرف میاد واست کامنت می زاره، بعد شما میری کامنت می زاری بعد ... و این کامنت ها هم اکثرا حاوی این پیام است:«عالی بود!»

توضیح شماره 4: اگر شما را لینک کرد به مرحله 9 بروید وگرنه به مرحله 6 بروید.

 

 

6- بیان صریح حقایق: معلوم است که آدم باشعوری نبود وگرنه شما به مرحله 6 نمی آمدید،اگر بعد از 24 ساعت از کامنت فوق شما را لینک نکرد، کامنت دیگری به این مضمون بگذارید:«اگر دوست داشتی منو لینک کن.» ، این کامنت در پشت چنین چهره دوستانه ای پیامی جدی دارد:«عجب آدم [ ...] هستی لینکمون کن دیگه!»

توضیح شماره 5: اگر شما را لینک کرد به مرحله 9 بروید وگرنه به مرحله 7 بروید.

 

7- اتمام حجت : اگر 24 ساعت از کامنت مرحله قبل گذشت و شاهد تغییراتی در مواضع وبلاگ مورد نظر نبودید به عنوان آخرین راهکار ممکن برایش یک میل بزنید.

این میل شما دقیقا گدایی لینک به شمار می آید و روشی مورد نکوهش واقع شده در بلاگستان می باشد البته هر بلاگری حدالقل یک بار در طول عمر بلاگ اش اقدام به انجام این عمل شنیع کرده است.

توضیح شماره 6: اگر شما را لینک کرد به مرحله 9 بروید وگرنه به مرحله 8 بروید.

 

8- قطع رابطه: اَه ... عجب آدم الاغیه ها ...  اصلا در شان شما نیست با چنین آدم بی منطق و بی مرامی رابطه داشته باشید، همین امروز تمام روابط خود با ایشان را به حالت تعلیق در آورید  و در اولین اقدام تلافی جویانه این لکه ننگ (مقصود لینک فرد مورد نظر است) را از دامن بلاگتان پاک کنید.

توضیح شماره 7: روحیه خود را حفظ کرده و به مرحله 1 بازگردید.

 

9- تبریک : این موفقیت بزرگ رو به شما تبریک می گم.

توضیح شماره 8: به مرحله 1 بازگردید و از نو شروع کنید، شما تا آخرین ثانیه های اکانتتان بایستی اقدام به جمع آوری لینک بکنید.

توضیح شماره 9: بعد از اینکه سی دفعه به مرحله 9 رسیدید به مرحله شماره 10 بروید.

 

10- یک یادآوری کوچک: اکنون وبلاگ شما در سی تا وبلاگ دیگه لینک شده و شما تبدیل به آدم مشهوری شده اید و دیگران با آمدن به وبلاگ شما می توانند از اهداف بشر دوستانه تان بهرمند شوند، حال نگاهی به چند ماه پیش بیندازید که هیچ وبلاگی شما را لینک نمی کرد و به یاد بیاورید تمام موفقیت های شما در نتیجه خواندن این متن بوده است، انصاف داشته باشید و منو هم لینک کنید!

توضیح شماره 10: آدرس وبلاگم اینه:     http://arjang62.blogfa.com  

توضیح شماره 11: چرا واستادی به من نگاه می کنی؟! هر ثانیه چهار پنج تا وبلاگ متولد میشه، زمان رو هدر نده، باید از همشون لینک بگیری، سریع برو مرحله 1 و تا آخرین ثانیه های اکانتت به تلاشت ادامه بده!


نظر شما( )
<      1   2   3   4   5      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

روزه گرفتن بعضی ها ...!
لباس فرم
هدفمند کردن یارانه ها
طنز نوروزی
مونتاژیات ادبی !
آنفولانزا
دوبیتی طنز
انواع پیغامگیر… گوش کنید!!
مجموعه شعر طنز...8
مجموعه شعر طنز...7
[عناوین آرشیوشده]

بالا

  [ خانه| مدیریت| ایمیل من| پارسی بلاگ| شناسنامه ]

بازدید

218770

بازدید امروز

24

بازدید دیروز

17


 RSS 


 درباره خودم


 لوگوی وبلاگ

وبلاگ طنز کاکتوس

 اوقات شرعی

 فهرست موضوعی یادداشت ها

 آرشیو

بهار1388
زمستان1387
پاییز 1387
بهار1387
پاییز1386
تابستان1386
بهار 1386
زمستان 1385
پاییز 1385
تابستان 1388
پاییز 1388

 لینک دوستان

با هم بخندیم ولی به هم نخندیم!!!
طنز نوشته های من
از قلم اندیشه تراوش می کند
یادداشت های من
کوراب
بازتاب نفس صبحدمان
حسین پناهی
دست نوشته های پراکنده من
شبکه علمی کشور

اشتراک