هست محکوم انقراض وزوال
هر چه جز ذات قادر متعال
همچنین معتقد، گروه زیاد
به بقای انرژی اند ومواد
زین جهت، قائلند اهل علوم
که انرژی نمیشود معدوم
بلکه چون سوخت یا که رفت هدر
خود مبدل شود به نوع دگر
اصل دیگر در این دیار ونظام
هست اصل بقای پست ومقام
فی المثل گر یکی مدیر شود
یا که یک دوره ای وزیر شود
نشود زان سپس سر آسیمه
چون که باشد مقام او بیمه
چه بسا یک مدیر اجرایی
شده اخراج وبا توانایی،
گر چمن بوده است گل شده است
صبح فردا، مدیر کل شده است!
خود به یک جو نرفته گر آبش
یا اگر خورده است زیرآبش
طفلکی کرده است استعفا
شده وردست یک تن از وزرا
بعد از آن یا خودش وزیر شده
یا فلان سازمان، مدیر شده
شده بر حسب میل، یا مقدار
ضابط وشهردارواستاندار
سیصد وشصت جا موسس شد
یا اقلا وکیل مجلس شد
می شود، گر کند ز یاران قهر
عضو شورای روستا یا شهر
گر نشد بعد از آن مدیر ورئیس
می کند روزنامه ای تاسیس
تا بگوید که: راه، سد شده است
ای خدا، مملکت چه بد شده است!
می شود غالبا به این ترفند
دست او باز به جایی بند
پسرم، خیر اگر که در سمت است
در مدیریت ومعاونت است
((ابوالفضل زرویی نصر آباد))