با مدرک لیسانس به کنجی خزیده ا م// از مدرکم چه سود که خیری ندیده ام
در کار لاف زنی دوره دیده ام // با قرض و قوله خط موبایلی خریده ام
رحمت به آن کسی که اس. ام. اس بنا نهاد //بر دست این فلک زده یک شغل توپ داد
با شصت و شش دوصفر خودم حال می کنم// پیغام های عشقی ام ارسال می کنم
پیغام می دهم که منم مبتلای تو// برفرق کلّه ام بخورد صد بلای تو
هی لاف می زنم که چنینم و یا چنان// دارم دوبرج و چند هتل توی اصفهان
گرچه فقط به شهرک پردیس می روم// گویم به او مُدام به پاریس می روم
جشن عروسی ات به دبی می کنم به پا // آن برج اصفهان بشود مهرت ای بلا
ماه ِ عسل به شهر پکن می برم تو را// با کوپه های خوب ترن می برم تورا
یک وقت هم برای طرف ناز می کنم// این نکته در مسیج (message) خود ابراز می کنم
او هم زند مسیج که نازت نمی خرم// دل را برای یک نفر تازه می برم
پاسخ دهم که این غلطم را به دل نگیر// ای آن که کرده ای زمسیجت مرا اسیر
یک بوسۀ دو قبضه برات سِند (send) می کنم// عشق و مرام و معرفتم اِند (end) می کنم
القصّه شاغلیم و خداوند را سپاس// گرچه زپول قبض موبایلیم آس و پاس
اما از اینکه بر سرکاریم شاکریم// ای شصت و شش دوصفرتورا سخت چاکریم
«جاوید» اگر مثال من علافی و پکر// یک شصت و شش دوصفربرای خودت بخر