مثل پیوند غرب با شرق است
شاعری که مهندس برق است!
فارغ از کشف واژه های بدیع
عاجزم از قواعد تقطیع
نه که یک ذره می شود بارم
اختیارات شاعری دارم!
چون بلد نیستم به وقت عمل
هیچ بحری به غیر بحر رمل!
گرچه عنوان شاعری شیک است
مدرک من الکترونیک است
چند باری نوشته ام پروژه
وصف ابرو و خال و خط و مژه
جای تحقیق آزمایشگاه
چند تا شعر می نویسم ماه
طبع انگشت های من سرد است
بارالها دلم پر از درد است!
گوش کن ای الهه طناز
نه غلط گفتم ای الهه ناز!
وقت اخبار بیست و سی شده است
ای خدا، جان هر کسی شده است،
هی قضاوت نکن از این اول
بنشین گوش کن بگو ایول!
واقعا غیراز این که کم کارم
من از ایشان چه چیز کم دارم؟!
حیف اسباب دردسر باشد
هر کسی جای خود اگر باشد
صبح تا شب به فکر نقالی است
تلوزیون چه چیز با حالی است!
|