سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ طنز کاکتوس

 

خدا را شناختم ، از سست شدن عزیمتها ، و گشوده شدن بسته‏ها . [نهج البلاغه]

 
 

مدیریت| ایمیل من

| خانه

پایین

?کاکتوس

یکشنبه 85/12/20  ساعت 9:58 صبح

وقایع اتفاقیه

وقایع اتفاقیه !

ابوالفضل زرویی نصرآباد

عمه ای صد ساله دارم من،
شوهرش پنجاه سالی پیش از این مرده است
بعضی از بدخواه مردم نیز می گویند:
او ز دست کارهای عمه ام، بیچاره سم خورده است !
***
عمه ام سربار خرج بنده در این عهد وانفساست.
زندگی اندر جوارش، سخت و طاقت سوز و جانفرساست !
آی مردم !
در شما آیا جوان ساده ای خام و مجرد نیست ؟
***
عمه ام شاید زمانی دختری شیرین زبان بوده است.
شاید آن ایام
بر خلاف گفته بدخواه مردم، مهربان بوده است !
حال آیا باز هم او را نمی خواهید؟!
***
چند روزی پیش،
عمه ام شکوا کنان می گفت:
آخ ملاجان ! « من اینجا بس دلم تنگ است »«1»
پس پریشب مادر مشدی رجب می گفت:
بین صغری خانم و حاجی حسن جنگ است
بحثشان روی « هوو » و « صیغه » و این چیزها بوده !
من نمی دانم که آیا راست می گویند،
این که بعد از این برای مردها عقد و نکاح و صیغه اجباری است؟!
گر چنین باشد برای من
از میان خواستگاران، شوهری باب پسند خویش پیدا کن !
خیر بینی، خیز و قفل بسته بخت مرا وا کن ! »
***
گویم: « آخر عمه جان ! اینها که می گویی
شایعاتی بی پر و بی پاست
عمه ام در حرفش اما، سخت پابرجاست !
پس جوابش می دهم این سان:
« عمه جان ! آیا گمان داری برایت خواستگاری هست؟!»
می دهد پاسخ:
گر کنی بالا برایم دست،
« آری ! هست !!
آری ! هست !! »

پاورقی:
«1»- از آنجا که عمه بنده کتابهای مرحوم اخوان ثالث را زیاد می خواند، احتمال می دهیم این بیت را از ایشان الهام گرفته باشد.
***



نظر شما( )

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

روزه گرفتن بعضی ها ...!
لباس فرم
هدفمند کردن یارانه ها
طنز نوروزی
مونتاژیات ادبی !
آنفولانزا
دوبیتی طنز
انواع پیغامگیر… گوش کنید!!
مجموعه شعر طنز...8
مجموعه شعر طنز...7
[عناوین آرشیوشده]

بالا

  [ خانه| مدیریت| ایمیل من| پارسی بلاگ| شناسنامه ]

بازدید

220941

بازدید امروز

139

بازدید دیروز

16


 RSS 


 درباره خودم


 لوگوی وبلاگ

وبلاگ طنز کاکتوس

 اوقات شرعی

 فهرست موضوعی یادداشت ها

 آرشیو

بهار1388
زمستان1387
پاییز 1387
بهار1387
پاییز1386
تابستان1386
بهار 1386
زمستان 1385
پاییز 1385
تابستان 1388
پاییز 1388

 لینک دوستان

با هم بخندیم ولی به هم نخندیم!!!
طنز نوشته های من
از قلم اندیشه تراوش می کند
یادداشت های من
کوراب
بازتاب نفس صبحدمان
حسین پناهی
دست نوشته های پراکنده من
شبکه علمی کشور

اشتراک