وبلاگ طنز کاکتوس
و مردى از او خواست تا ایمان را به وى بشناساند ، فرمود : ] چون فردا شود نزد من بیا ، تا در جمع مردمان تو را پاسخ گویم ، تا اگر گفته مرا فراموش کردى دیگرى آن را به خاطر سپارد که گفتار چون شکار رمنده است یکى را به دست شود و یکى را از دست برود . [ و پاسخ امام را از این پیش آوردیم و آن سخن اوست که ایمان بر چهار شعبه است . ] [نهج البلاغه]
مدیریت| ایمیل من
پایین
چهارشنبه 86/3/16 ساعت 7:57 عصر
دیوانه باران ندیده
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بالا
[ خانه| مدیریت| ایمیل من| پارسی بلاگ| شناسنامه ]
بازدید
218795
بازدید امروز
16
بازدید دیروز
33
RSS
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
اوقات شرعی
فهرست موضوعی یادداشت ها
آرشیو
بهار1388زمستان1387پاییز 1387بهار1387پاییز1386تابستان1386بهار 1386زمستان 1385پاییز 1385تابستان 1388پاییز 1388
لینک دوستان با هم بخندیم ولی به هم نخندیم!!!طنز نوشته های مناز قلم اندیشه تراوش می کندیادداشت های منکوراببازتاب نفس صبحدمانحسین پناهیدست نوشته های پراکنده منشبکه علمی کشور اشتراک
لینک دوستان
با هم بخندیم ولی به هم نخندیم!!!طنز نوشته های مناز قلم اندیشه تراوش می کندیادداشت های منکوراببازتاب نفس صبحدمانحسین پناهیدست نوشته های پراکنده منشبکه علمی کشور
اشتراک