سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ طنز کاکتوس

 

از دل ها درباره دوستی ها بپرسید، که گواهانی رشوه ناپذیرند . [امام علی علیه السلام]

 
 

مدیریت| ایمیل من

| خانه

پایین

?کاکتوس

یکشنبه 85/11/1  ساعت 8:10 عصر

بعضی ها چه کار می کنند

بخش نخست؛ کار.
□ بعضی‌ها کارِ خودشان را می‌کنند و کاری به دیگران ندارند.
□ بعضی‌ها کارشان این است که به کارِ دیگران کار داشته باشند!.
----------
□ بعضی‌ها تمام همّ و غم‌شان این است که برای دیگران کار کنند.
□ بعضی‌ها تمام همّ و غم‌شان این است که دیگران کار نکنند!.
----------
□ بعضی‌ها وقتی کار می‌کنند لذت می‌برند.
□ بعضی‌ها از بیکاری دیگران لذت می‌برند!.
----------
□ بعضی‌ها کار کردن‌شان عین صواب است.
□ بعضی‌ها کارنکردن‌شان عین صواب است!.
----------
□ بعضی‌ها کار نکنند، بیمارند.
□ بعضی‌ها برای این‌که بیمارند، کار می‌کنند!.
----------
□ بعضی‌ها کار می‌کنند، پس هستند.
□ بعضی‌ها هستند که کار نکنند!.

نظر شما( )
?کاکتوس

پنج شنبه 85/10/28  ساعت 8:30 عصر

دوبیتی های طنز

نمی دانم چه چیزم چون الاغ است // کــه هــرکـس مـی کـنـد باری به بارم
زبــس مــانــدم بــه زیـر بار محنت // بــه شـکّــم مــن که انسان یا حمارم
****
دل خــود را چه آسان می فروشی // مگر مستی که این سان می فروشی
یـقـیـن دارم کــه گردی ورشکسته // چــرا کــه خـیـلی ارزان مــی فروشی
****
بگــو بــامــن چــرا کـه دیـرکـردی ؟ // مــرا ازدیـــدن خـــــود ســـیــر کــردی
مگــر بــا خــط واحـــد آمـــدی یـار // کـــه شــش ســاعــت بَبَم تاخیر کردی

نظر شما( )
?کاکتوس

پنج شنبه 85/10/28  ساعت 8:29 عصر

گفتم غم تو دارم

گفتم غم تو دارم**گفتا چشت درآید!
گفتم که ماه من شو**گفتا دلم نخواهد!
گفتم خوشا هوایی کزبادصبح خیزد**گفتا هوای گرمیست? اَه اَه? عرق درآمد!
گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد**گفتا برو به سویی ? تا گلّ نی درآید!
گفتم زمان عشرت دیدی که چون سرآمد**گفتا که ای وای دیرشد? داد مامان درآمد

نظر شما( )
?کاکتوس

پنج شنبه 85/10/28  ساعت 8:28 عصر

دوبیتی

« چه خوش باشد که بعد انتظاری» // بیــابــد اشــغری صبر و قراری 
  کــنــار مـنـقـل و هـمـشیره ی خود// زنــد بـسـتـی در آیـد از خماری
                                  ***********
« بسازم خــنجــری نیشش زفولاد »// ویک چاقو پَس و پیشش زفولاد
یکی در دست چپ گیرم یکست//روم تــوی مــحــلّـه هـی کـنم باد

نظر شما( )
?کاکتوس

پنج شنبه 85/10/28  ساعت 8:27 عصر

ترافیک

 

همسرپا به ماه من دیروز //سرنگون شدزپله ها با پوز

دادو فریاد و بعد هم غش کرد// قبل ِغش او صدای مَردَش کرد

من بدبخت دست پاچه شدم// کمی تا قسمتی کلافه شدم

الغرض بردمش توی ماشین// گرچه او بود یک کمی سنگین

گاز دادم به سوی درمانگاه// گاه از راه و گاه از بی راه

گرچه خیلی سریع می راندم// به ترافیک خوردم و ماندم

بخت بد بین که گر روم دریا// می شود خشک و آب نا پیدا

همسرم جیغ و داد می فرمود// لیک دادش نداشت هرگز سود

چند ساعت از این مقوله گذشت// راه بندان ولی تمام  نگشت

جیغ تندی کشید و او زایید // فارغ ازحمل بار خود گردید

شدترافیک نام نوزادم// خودم این نام را به او  دادم

اینک این قصه را که می گویم// چند سالی است راه می پویم

بچه ام رشد کرد وگاگله کرد// گرچه ازنام خود کمی گله کرد

وترافیک همچنان باقی است// جهت مَهد سن او کافی است

هیچ معلوم نیست این معضل // تا به کی می شودبکلی حلّ

در هراسم که اوشود سرباز// بازهم راه ما نگردد باز

ولی این رابدان بلاتردید// نام او شد ترافیک« جاوید»

هست منظور من همین پسرم// که در آمد زدست او پدرم
نظر شما( )
?کاکتوس

پنج شنبه 85/10/21  ساعت 12:1 عصر

خانم جسارت است .

از چشمهای من هیجان را گرفتــه اید
این روزها عجیب خودتان را گرفتـه اید

 اردیبهشت نیست که ؛ اردی جهنم است
لبهای سرختان که دهان را گرفتـه اید ــ

به چرت و پرت و فحش و...؛ ببخشید مدتی است
ازشعرهــام لحن و بیـان را گرفتــــه اید
 
خانم جسارت است ! ببخشید یک سوال...
با اخمتان کجـای جهــان را گرفتــه اید !؟

خانم ! شما که درس نخواندید پس کجا -
کی دکتـرای زخـم زبان را گرفتــه اید !؟

خانم! جواب نامه ندادید بس نبود !؟
دیگر چــرا کبوتـرمان را گرفتــه اید ؟
***
خانم ! عجالتــاً برویـم آخــر غـزل
نه این که وقت نیست ؛ امان را گرفته اید

نظر شما( )
?کاکتوس

پنج شنبه 85/10/21  ساعت 11:57 صبح

جام و جرعه

دور و بر هرچه هست تازه شده‌ست

دوستیهایمان قراضه شده‌ست

...

والیوم در غزل آب کردم

واژه‌های صمیمانه را خواب کردم

...

ماه یک حالت ظاهراً ویژه‌ای دارد امشب

روی دیوانگیهام مهتاب می‌بارد امشب

...

و مونیتور به نگاه تو شباهت دارد

چشم را می‌زند و از نظر شرع کراهت دارد!

...

روبراه است اوضاع و بحران ندارد

این حقیقت نیازی به برهان ندارد

...

صد سینه سخن دارم و تا چاه می‌آیم

لعنت به دلم باد که کوتاه می‌آیم

...

با یک دو پیاله می‌کنی بد مستی

تو یا خودتی یا کس دیگر هستی!

...


نظر شما( )
?کاکتوس

پنج شنبه 85/10/21  ساعت 11:50 صبح

علایم پیری

محمود اشرفی معتقد است: «پیری سه نشانه عمده دارد: پرحرفی، حرفهای تکراری، خودستایی. هر کدام از این نشانهها خبر از فصل جدیدی در زندگی میدهد. گاهی این نشانهها با هم آشکار میشوند و گاهی یکی پس از دیگری از راه میرسند» (روزنامه سرمایه، 17 دی، صفحه آخر).

...

داشتیم با خودمان فکر میکردیم که این علایم را در بسیاری از اشعار معاصر هم ملاحظه میتوان فرمود.

مصراع: چهرهام گرچه جوان است، ولی پیر شدم.

...

پرحرفی. روده درازی یکی از بزرگترین ویژگیهای شعر امروز است. گاهی از یک شعر سه سطری، دو سه سطرش اضافه است و گاهی تمام شعر، چیزی جز زوائد نیست. کار به آنجا میرسد که نتیجه بگیریم کلاً شعر در دنیای امروز، درین قرن 21 علیه ما علیه، حرف اضافی است.

حرفهای تکراری. شاعر برای توجیه حرفهای تکراری خودش میفرماید: «یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت». حرفهای تکراری، بخش زیادیش ناشی از فراموشی است و فراموشی موجب پریشانی در گفتار میشود. بقول شاعر: «شوریدگی زلف تو ربط از سخنم بُرد». در واقع، مقصر اصلی در این قضیه زلف یار است.

خودستایی. میرشکاک احتمالاً معتقد است شعر امروز ما چیزی نیست جز تقریر «انانیت». و برای اینکه زیبا جلوه کند، اسمش را میگذارند: حدیث نفس. حدیث نفس یعنی من مهمترین موجود عالم هستی هستم و اتاق من مرکز جهان است. یعنی همان اومانیسم منحط غرب (ازین فقره ضد امپریالیستی لذت بردیم!). بنابراین، شعر «من ـ محور» یعنی: پیر شدی رفت!

...

برای اینکه به پیری متهم نشویم، مطلب را همینجا درز میگیریم. راستی موضوع سخن ما چی بود؟


نظر شما( )
?کاکتوس

پنج شنبه 85/10/21  ساعت 11:34 صبح

چگونه هرهر بخندیم؟!!

1- استفاده از آینه: به جلوی آینه بروید، نگاهی به خود بیندازید، کمی دقیقتر نگاه کنید ، به موهایی که  روز به روز کمتر از دیروز می شوند و در عنفان جوانی سفید شده اند، به دندانهایتان که موش آنها را خورده و پول ندارید آنها را پر کنید ... بعد یک دفعه به یاد بیآورید که بیست و چند سال بیشتر ندارید و هر هر بخندید!

توضیح: لطفا جنبه داشته باشید و آینه را نشکنید، زیرا از قدیم گفته اند:« آینه گر عیب تو را گفت راست، بزنم به تخته رنگ و روت وا شده(!)»

 

2- تفکر کردن: طبق آخرین یافته های خودم،یک عدد دانشجو می تواند با کمی تفکر بخندد، بدین طریق که شما بایستی محاسبه کنید که چه زمانی می توانید خانه، ماشین، و یه عالمه پول جمع آوری کنید تا بدین وسیله به وصال محبوبتان برسید و پس از آنکه پی بردید شونصد سال دیگر و آن هم در آن دنیا می توانید جشن عروسی بگیرید از خوشحالی هر هر بخندید!

 

3- گوش دادن به برخی اظهار نظرها: از آنجا که برخی مسئولین و ورزشکاران و ... خیلی به میزان نشاط در جامعه اهمیت می دهند برخی مواقع حرف های قشنگی می زنند، مثلاً اکبرپور در کمیته انضباطی فوتبال می گوید «من خودم سیاه هستم، دلیلی ندارد به سیاه ها توهین کنم!»، یا مثلاً یکی از مسئولین می گوید فرودگاه دبی به دلایل بهداشتی(!) از چشم ایرانیان اسکن می گیرد ... راستی کی گفته دو تا؟!! تا سی نشه کافی نشه!!

 

4- شرکت در جلسات ستون آزاد: کرکرخنده اس! مخصوصاً قیافه حق به جانب سردبیر وقتی داره نویسنده ها رو توجیه می کنه!


نظر شما( )
?کاکتوس

پنج شنبه 85/10/21  ساعت 11:32 صبح

چاقی تضمینی

شما را در یک هفته به وزن دلخواه‌تان می‌رسانیم؛

دوبل‌برگر
ساندویچ زاپاتا با سس مخصوص
کیک خامه‌ای
و
غذای مخصوص و غیره:
کباب ترکی

مناسب برای:
خانم‌هایی که واقعیت‌های زندگی را می‌بینند؛
آقایانی که خرشان از پل گذشته یا از کرگی دم نداشته است؛
و
آن‌هایی که می‌خواهند خودکشی آبرومندانه داشته باشند؛

با ما تماس بگیرید.


نظر شما( )
<   <<   6   7   8   9      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

روزه گرفتن بعضی ها ...!
لباس فرم
هدفمند کردن یارانه ها
طنز نوروزی
مونتاژیات ادبی !
آنفولانزا
دوبیتی طنز
انواع پیغامگیر… گوش کنید!!
مجموعه شعر طنز...8
مجموعه شعر طنز...7
[عناوین آرشیوشده]

بالا

  [ خانه| مدیریت| ایمیل من| پارسی بلاگ| شناسنامه ]

بازدید

219097

بازدید امروز

19

بازدید دیروز

40


 RSS 


 درباره خودم


 لوگوی وبلاگ

وبلاگ طنز کاکتوس

 اوقات شرعی

 فهرست موضوعی یادداشت ها

 آرشیو

بهار1388
زمستان1387
پاییز 1387
بهار1387
پاییز1386
تابستان1386
بهار 1386
زمستان 1385
پاییز 1385
تابستان 1388
پاییز 1388

 لینک دوستان

با هم بخندیم ولی به هم نخندیم!!!
طنز نوشته های من
از قلم اندیشه تراوش می کند
یادداشت های من
کوراب
بازتاب نفس صبحدمان
حسین پناهی
دست نوشته های پراکنده من
شبکه علمی کشور

اشتراک